79.فـــــــــــــرش
سلام دوستای نازنینم عزاداریاتون قبول حق و التماس دعا . تاسوعای امسال خونه بودم،اصلآ حال و هوای رفتن به بیرونو نداشتم،و خوب شوهری هم دلخور شد ازم... دلش میخواست با هم باشیم و بخاطر همینم صبح روز عاشورا اومد دنبالم و رفتیم بیرون... نزدیک خونشون یه محلی هست که هر سال اونجا مراسم شبیه خوانی اجرا میشه و مامان سیدم برا اونجا نذر داره امسال ما نذرشو بردیم و کمی هم از مراسم فیض بردیم... شبم مراسم شام غریبان بود و بیرون رفتیم... امسال نتونستم اونجوری که دلم میخواست عزاداری کنم و گریه کنم نشـــــــد... . امروز صبح رفتی...
نویسنده :
مامان آینده
23:03