18.دختر...
دختر که داشته باشی
با خود تصور میکنی
پیچ و تاب شانه را در نرمی موهای زیبایش
وقتی کمی بلند تر شوند
و کیف عالم را می بری از انعکاس تصویر خرگوشی بستشان
.
دختر که داشته باشی
خیال می کشاند
به بعداز ظهر یک روز تابستانی
که گوشواره های میوه ای ازگیلاس های به هم چسبیده به گوش انداخته اید
همان هایی که هر که بیاویزدشان از شادی لبریز می شود
و خنده از ته دل امانش را می برد
.
دختر که داشته باشی
انتظار روزی را می کشی
که با هم بنشینید در حیاط خانه مادر بزرگ
و گل های یاس سپید و زرد به رشته در آمده
گرانبها ترین گردن آویز دنیا شود که بیندازیش
به گردن دخترت
.
دختر که داشته باشی
گاهی دلت می لرزد
از فکر اینکه روزی
بر شانه مرد دیگری غیر ازپدرش تکیه می زند
.
دختر که داشته باشی
انتظار شیرین زبانی اش را می کشی
و پر حرفی اش!
دختر که داشته باشی
مادر تر می شوی
دختر که داشته باشی
خوشبخت تری